سوره ی الانشقاق درباره ی از بین رفتن آسمان و زمین در روز قیامت صحبت می کند:
“آنگاه كه آسمان زهم بشكافد و پروردگارش را فرمان برد و [چنين] سزد و آنگاه كه زمين كشيده شود و آنچه را كه در آن است بيرون افكند و تهى شود و پروردگارش را فرمان برد و [چنين] سزد اى انسان حقا كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى كرد اما كسى كه كارنامه اش به دست راستش داده شود. بزودى اش حسابى بس آسان كنند و شادمان به سوى كسانش باز گردد و اما كسى كه كارنامه اش از پشت سرش به او داده شود زودا كه هلاك [خويش] خواهد و در آتش افروخته درآيد.”
سوره ی الانشقاق آیه ی 1 تا 12
می بینید که این سوره چگونه به ما هشدار می دهد: “…اما كسى كه كارنامه اش از پشت سرش به او داده شود زودا كه هلاك [خويش] خواهد و در آتش افروخته درآيد.”
آیا می دانید کتابی که اعمال شما در آن نوشته شده است، به کدام دستتان داده خواهد شد؟
سوره ی الطور درباره ی زلزله ای که در روز قیامت رخ خواهد داد، حرف می زند؛ همچنین به عذاب کشیدن مردم اشاره می کند:
“پس بگذارشان تا به آن روزى كه در آن بيهوش مى افتند برسند. روزى كه نيرنگشان به هيچوجه به كارشان نيايد و حمايت نيابند و در حقيقت غير از اين [مجازات] عذابى [ديگر] براى كسانى كه ظلم كرده اند خواهد بود ولى بيشترشان نمى دانند [كه آن عذاب چيست].”
سوره ی الطور، آیه ی 45 تا 47
آیا مطمئن هستید که در طول زندگی خود گناهی مرتکب نشده اید و هرگز حقیقت را انکار نکرده اید؟ آیا مطمئن هستید که در آن روز پیروز از دادگاه بیرون خواهید رفت؟
حضرت عیسی مسیح به خاطر کسانی به این دنیا آمد که نمی دانستند در روز قیامت چگونه لیست اعمالشان را به دستشان خواهند داد؛ او برای کمک به درماندگان آمد. بیایید نگاهی به سخنان او در کتاب مقدس بیاندازیم:
“پس عیسی بار دیگر به آنها گفت: «یقین بدانید كه من برای گوسفندان در هستم. همهٔ کسانیکه قبل از من آمدند، دزد و راهزن بودند و گوسفندان به صدای آنان گوش ندادند. من در هستم، هرکه به وسیلهٔ من وارد شود نجات مییابد و به داخل و خارج میرود و علوفه پیدا میکند. دزد میآید تا بدزدد، بكشد و نابود سازد. من آمدهام تا آدمیان حیات یابند و آن را به طور كامل داشته باشند. «من شبان نیكو هستم، شبان نیكو جان خود را برای گوسفندان فدا میسازد. امّا مزدوری كه شبان نیست و گوسفندان به او تعلّق ندارند وقتی ببیند كه گرگ میآید، گوسفندان را میگذارد و فرار میکند. آنگاه گرگ به گلّه حمله میکند و گوسفندان را پراكنده میسازد. او میگریزد چون مزدور است و به فكر گوسفندان نیست. من شبان نیكو هستم، من گوسفندان خود را میشناسم و آنها هم مرا میشناسند. همانطور كه پدر مرا میشناسد، من هم پدر را میشناسم و جان خود را در راه گوسفندان فدا میسازم. من گوسفندان دیگری هم دارم كه از این گلّه نیستند، باید آنها را نیز بیاورم. آنها صدای مرا خواهند شنید و یک گلّه و یک شبان خواهند شد. «پدرم مرا دوست دارد زیرا من جان خود را فدا میکنم تا آنان را بار دیگر بازیابم. هیچکس جان مرا از من نمیگیرد، من به میل خود آن را فدا میکنم. اختیار دارم كه آن را فدا سازم و اختیار دارم كه آن را باز به دست آورم. پدر این دستور را به من داده است.»”
انجیل یوحنا 18-7: 1
دیدیم که عیسی مسیح حتی در روز داوری هم صلاحیت و قدرت محافظت و زنده کردن کسانی را که به او تعلق دارند را دارد. آیا او واقعا این اختیار را دارد؟ می دانیم که پیشگویی های کتاب تورات، مزامیر و کتب انبیای دیگر این را اثبات می کنند که او دارای برترین قدرت و صلاحیت است. کتاب تورات به ما می گوید که جهان هستی در شش روز آفریده شده است. کتاب مزامیر و کتب انبیای دیگر پیشگویی های بیشتری در مورد آمدن عیسی مسیح کرده اند. همچنین این کتاب ها به ما نشان می دهند که آمدن او به این دنیا از قبل برنامه ریزی شده بود. چگونه شخصی می تواند به عیسی مسیح تعلق داشته باشد؟ منظور عیسی از جمله ی “جان خود را در راه گوسفندان فدا میسازم.” چه بود؟ جواب این سوال را در این قسمت بخوانید.
تعالیم عیسی مسیح همیشه بین مردم اختلاف ایجاد می کرد؛ امروزه نیز چنین این دو دستگی بین مردم به وجود می آید. پایان این مقاله را با خواندن آیات زیر تمام کنید و ببینید که چگونه کسانی که تعالیم او را گوش می کردند، به دو دسته تقسیم شدند:
“بهخاطر این سخنان، بار دیگر در بین یهودیان دودستگی به وجود آمد. بسیاری از آنان گفتند: «او دیو دارد و دیوانه است. چرا به سخنان او گوش میدهید؟» دیگران گفتند: «کسیکه دیو دارد نمیتواند اینطور سخن بگوید. آیا دیو میتواند چشمان كور را باز نماید؟» وقتی عید تقدیس در اورشلیم فرا رسید، زمستان بود و عیسی در صحن معبد بزرگ و در داخل رواق سلیمان قدم میزد. یهودیان در اطراف او گرد آمدند و از او پرسیدند: «تا چه موقع ما را در بیتکلیفی نگاه میداری؟ اگر مسیح هستی آشكارا بگو.» عیسی گفت: «من به شما گفتهام امّا شما باور نمیكنید. كارهایی كه به نام پدر انجام میدهم بر من شهادت میدهند. امّا شما، چون گوسفندان من نیستید ایمان نمیآورید. گوسفندان من صدای مرا میشنوند و من آنها را میشناسم و آنها به دنبال من میآیند. من به آنها حیات جاودان میبخشم و آنها هرگز هلاک نخواهند شد و هیچکس نمیتواند آنها را از دست من بگیرد. پدری كه آنان را به من بخشیده است از همه بزرگتر است و هیچکس نمیتواند آنها را از دست پدر من بگیرد. من و پدر یک هستیم.» بار دیگر یهودیان سنگ را برداشتند تا او را سنگسار كنند. عیسی به آنها گفت: «من از جانب پدر كارهای نیک بسیاری در برابر شما انجام دادهام بهخاطر کدامیک از آنها مرا سنگسار میکنید؟» یهودیان در جواب گفتند: «برای كارهای نیک نیست كه میخواهیم تو را سنگسار كنیم، بلكه بهخاطر كفرگفتن توست. تو كه یک انسان هستی و ادّعای الوهیّت میکنی!» عیسی در جواب گفت: «مگر در شریعت شما نوشته نشده است كه شما خدایان هستید؟ اگر خدا كسانی را كه كلام او را دریافت کردهاند خدایان خوانده است و ما میدانیم كه كلام خدا هرگز باطل نمیشود، پس چرا به من كه پدر، مرا برگزیده و به جهان فرستاده است نسبت كفرگویی میدهید، وقتی میگویم پسر خدا هستم؟ اگر من كارهای پدرم را بجا نمیآورم، به من ایمان نیاورید؛ امّا اگر كارهای او را انجام میدهم حتّی اگر به من ایمان نمیآورید به كارهای من ایمان آورید و بدانید و مطمئن شوید كه پدر در من است و من در او.» پس بار دیگر آنها میخواستند او را دستگیر كنند امّا از نظر ایشان دور شد. باز عیسی از رود اردن گذشته به جاییکه یحیی قبلاً تعمید میداد، رفت و در آنجا ماند. بسیاری از مردم پیش او آمدند و گفتند: «یحیی هیچ معجزهای نكرد امّا آنچه او دربارهٔ این مرد گفت راست بود.»در آنجا بسیاری به عیسی گرویدند.”
انجیل یوحنا 42-19: 10