عیسی چون این را گفت، چشمان خود را به طرف آسمان بلند کرده، گفت، ای پدر ساعت رسیده است.
1پسر خود را جلال بده تا پسرت نیز تو را جلال دهد.
2 همچنان که او را بر هر بشری قدرت دادهای تا هر چه بدو دادهای به آنها حیات جاودانی بخشد.
3 و حیات جاودانی این است که تو را خدای واحِد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.
4 من بر روی زمین تو را جلال دادم و کاری را که به من سپردی تا بکنم، به کمال رسانیدم.
5 و الآن تو ای پدر مرا نزد خود جلال ده، به همان جلالی که قبل از آفرینش جهان نزد تو داشتم.
6 اسم تو را به آن مردمانی که از جهان به من عطا کردی ظاهر ساختم. از آنِ تو بودند و ایشان را به من دادی و کلام تو را نگاه داشتند.
7 و الآن دانستند آنچه به من دادهای از نزد تو میباشد.
8 زیرا کلامی را که به من سپردی، بدیشان سپردم و ایشان قبول کردند و از روی یقین دانستند که از نزد تو بیرون آمدم و ایمان آوردند که تو مرا فرستادی.
9 من بجهت اینها سؤال میکنم و برای جهان سؤال نمیکنم، بلکه از برای کسانی که به من دادهای، زیرا که از آنِ تو میباشند.
10 و آنچه ازآنِ من است از آنِ تو است و آنچه از آنِ تو است از آنِ من است و در آنها جلال یافتهام.
11 بعد از این در جهان نیستم امّا اینها در جهان هستند و من نزد تو میآیم. ای پدر قدّوس اینها را که به من دادهای، به اسم خود نگاه دار تا یکی باشند چنانکه ما هستیم.
12 مادامی که با ایشان در جهان بودم، من ایشان را به اسم تو نگاه داشتم، و هر کس را که به من دادهای حفظ نمودم که یکی از ایشان هلاک نشد، مگر پسرِ هلاکت تا کتاب تمام شود.
13 و امّا الآن نزد تو میآیم. و این را در جهان میگویم تا خوشی مرا در خود کامل داشته باشند.
14 من کلام تو را به ایشان دادم و جهان ایشان را دشمن داشت زیرا که از جهان نیستند، همچنان که من نیز از جهان نیستم.
15 خواهش نمیکنم که ایشان را از جهان ببری، بلکه تا ایشان را از شریر نگاه داری.
16 ایشان از جهان نیستند چنانکه من از جهان نمیباشم.
17 ایشان را به راستی خود تقدیس نما. کلام تو راستی است.
18 همچنان که مرا در جهان فرستادی، من نیز ایشان را در جهان فرستادم.
19 و بجهت ایشان من خود را تقدیس میکنم تا ایشان نیز در راستی، تقدیس کرده شوند.
20 و نه برای اینها فقط سؤال میکنم، بلکه برای آنها نیز که بهوسیلهٔ کلام ایشان به من ایمان خواهند آورد.
21 تا همه یک گردند چنانکه تو ای پدر، در من هستی و من در تو، تا ایشان نیز در ما یک باشند تا جهان ایمان آرد که تو مرا فرستادی.
22 و من جلالی را که به من دادی به ایشان دادم تایک باشند چنانکه ما یک هستیم.
23 من در ایشان و تو در من، تا در یکی کامل گردند و تا جهان بداند که تو مرا فرستادی و ایشان را محبّت نمودی چنانکه مرا محبّت نمودی.
24 ای پدر میخواهم آنانی که به من دادهای با من باشند در جایی که من میباشم تا جلال مرا که به من دادهای ببینند، زیرا که مرا پیش از بنای جهان محبّت نمودی.
25 ای پدر عادل، جهان تو را نشناخت، امّا من تو را شناختم؛ و اینها شناختهاند که تو مرا فرستادی.
26 و اسم تو را به ایشان شناسانیدم و خواهم شناسانید تا آن محبّتی که به من نمودهای در ایشان باشد و من نیز در ایشان باشم
از کتاب
قرآن |
تورات |
(هود) سوره 11: 25-48 ما نوح را بسوی قومش فرستادیم (؛ همین بار را به او گفتیم): «من برای شما ممنوعم که شما را آشکارم کنید! جز «الله» [= خدای یگانه یکتا] را نپرستید ؛ چرا بر شما از عذاب روز دردناکی ارائه می شود! اشراف کافر قومش (در پاسخ او) گفت: «ما تو را به جزيری مثل خودتان نمی توانيد ببينی! و افرادی که از تو پیروی کرده اند ، جز گروه اراذل ساده اللوح ، مشاهده نمی توان از آن استفاده کرد. و برای شما فضیلتی نسبت به خودتان نمی توانیم ؛ چون شما را دروغگو تصور می کنید! » (نوح) گفت: “اگر دلیل روشنی از پروردگارم نداشته باشم ، و از نزد خود رحمتی به من داده باشد -و اگر شما مخفی مانده اید” (آیا باز هم مراکز رسانید را باز کنید) ؟! آیا ما شما را به پذیرفتن این دلیل روشن مجبور سازیم ، با این که شما کراهت دارید؟ ای قوم! من به خاطر این دعوت ، اجر و پاداشی از شما نمی توانید طلبم ؛ اجر من ، تنها بر خداست! و من ، آنها را كه ایمان آورد ، (بخاطر شما) از خود طرد نمی توان كنید ؛ چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات می کنند کرد ؛ (اگر آنها را از خود برانم ، در دادگاه قیامت ، خصم می خواهم بود کنم ؛) ولی شما را قوم جاهلی کنیدبینم! ای قوم! چه کسی مرا در برابر (مجازات) خدا یاری کرده اگر آنها را طرد کنم ؟! آیا اندیشه نمی تواند کنه ؟! او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شوید! و هنگام حرکت و توقف کشتی ، یادتان باشد که پروردگارم آمرزنده و مهربان است! » و آن کشتی ، آنها را از میان امواجی مانند کوههای حرکتی میدارد ؛ (در این هنگام ،) نوح فرزندش را که در گوش او مجاز بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو ، و با کافران مباش! » گفتگو: «بزودی به کوه پناهی میبرم تا مرا از آب حفظ کند!» (نوح) گفت: «امروز هیچ نگهداری در برابر فرمان خدا نیسست ؛ مگر آن کس را که او رحم کند! » در این هنگام ، موج در میان آن دو حایل شد ؛ و او در زمره غرقشدگان قرار گرفت! و گفته شد: «ای زمین ، آبت را فرو بر! و ای آسمان ، خودداری کن! و آب فرو نشست و کار پایان یافت و (کشتی) بر (دامنه کوه) جودی ، پهلو گرفت ؛ و (در این هنگام ،) گفته شد: »دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)» نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است ؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است ؛ و تو از همه حکم كنندگان برتری! » عرض کرد: «پروردگارا! من به تو پناه کردم که از تو چیزی بخواهم که از آن آگاهی ندارم! و اگر مرا نبخشی ، و بر من رحم نکنی ، از زیانکاران خواهم بود! » (به نوح) گفته شد: «ای نوح! با سلامتی و برکاتی از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایی که با امکان ، فرود آی! و امتهای نیز هستند که ما آنها را از نعمتها بهره می برد ساخت ساخت ، سپس عذاب دردناکی از سوی ما به آنها را معرفی ((چرا که این نعمتها را کفران ایجاد می کند!) ») (الاعراف) 7: 59-64 ما نوح را به سوی قومش فرستادیم ؛ او به آنها گفت: «ای قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید ، که معبودی جز او را برای شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید ،) من بر شما از عذاب روز بزرگی استفاده می کنم! » |
پیدایش 6-8 و واقع شد كه چون آدمیان شروع كردند به زیاد شدن بر روی زمین و دختران برای ایشان متولد گردیدند، و خداوند به نوح گفت: «تو و تمامی اهل خانهات به كشتی در آیید، زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم. و خدا نوح و همۀ حیوانات و همۀ بهایمی را كه با وی در كشتی بودند، بیاد آورد. و خدا بادی بر زمین وزانید و آب ساكن گردید. |
نشانه لوت – قرآن
|
علامت لوت – تورات
پیدایش 19 |
سوره 7: 80-83 الاعراف (به خاطر آورید) لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتی را انجام میدهید که هیچیک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟! آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان میروید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفی) هستید! ولی پاسخ قومش چیزی جز این نبود که گفتند: «اینها را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها مردمی هستند که پاکدامنی را میطلبند (و با ما همصدا نیستند!)» (چون کار به اینجا رسید،) ما او و خاندانش را رهایی بخشیدیم؛ جز همسرش، که از بازماندگان (در شهر) بود. سوره 11: 77-83 (هود) هنگامی که رسولان ما [= فرشتگان عذاب] به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد؛ و قلبش پریشان گشت؛ و گفت: «امروز روز سختی است!» (زیرا آنها را نشناخت؛ و ترسید قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.) وَ قوم او (بقصد مزاحمت میهمانان) بسرعت به سراغ او آمدند -و قبلاً کارهای بد انجام میدادند- گفت: «ای قوم من! اینها دختران منند؛ برای شما پاکیزهترند! (با آنها ازدواج کنید؛ و از زشتکاری چشم بپوشید!) از خدا بترسید؛ و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید! آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!» گفتند: «تو که میدانی ما تمایلی به دختران تو نداریم؛ و خوب میدانی ما چه میخواهیم!» گفت: «(افسوس!) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم؛ یا تکیهگاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! (آنگاه میدانستم با شما زشتسیرتان ددمنش چه کنم!)» (فرشتگان عذاب) گفتند: «ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم! آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانوادهات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند؛ مگر همسرت، که او هم به همان بلایی که آنها گرفتار میشوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است؛ آیا صبح نزدیک نیست؟!» و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم؛ و بارانی از سنگ [= گِلهای متحجر] متراکم بر روی هم، بر آنها نازل نمودیم… (سنگهایی که) نزد پروردگارت نشاندار بود؛ و آن، (از سایر) ستمگران دور نیست |
و وقت عصر، آن دو فرشته وارد سُدوم شدند، و لوط به دروازۀ سدوم نشسته بود. و چون لوط ایشان را بدید، به استقبال ایشان برخاسته، رو بر زمین نهاد |
قرآن- سوره 37: 102-110 (صافات) |
تورات: پیدایش 22: 1-18 |
کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!»
هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد… او را ندا دادیم که: «ای ابراهیم! آن رؤیا را تحقق بخشیدی (و به مأموریت خود عمل کردی)!» ما این گونه، نیکوکاران را جزا میدهیم!
|
و واقع شد بعد از این وقایع، كه خدا ابراهیم را امتحان كرده، بدو گفت: «ای ابراهیم!» عرض كرد: «لبیك.» 2 گفت: «اكنون پسر خود را، كه یگانۀ توست و او را دوست میداری، یعنی اسحاق را بردار و به زمین موریا برو، و او را در آنجا، بر یكی از كوههایی كه به تو نشان میدهم، برای قربانی سوختنی بگذران.» 3 بامدادان، ابراهیم برخاسته، الاغ خود را بیاراست، و دو نفر از نوكران خود را با پسر خویش اسحاق، برداشته و هیزم برای قربانی سوختنی شكسته، روانه شد، و به سوی آن مكانی كه خدا او را فرموده بود، رفت. 4 و در روز سوم، ابراهیم چشمان خود را بلند كرده، آن مكان را از دور دید. 5 آنگاه ابراهیم، به خادمان خود گفت: «شما در اینجا نزد الاغ بمانید، تا من با پسر بدانجا رویم، و عبادت كرده، نزد شما بازآییم. » 6 پس ابراهیم، هیزم قربانی سوختنی را گرفته، بر پسر خود اسحاق نهاد، و آتش و كارد را به دست خود گرفت؛ و هر دو با هم میرفتند. 7 و اسحاق پدر خود، ابراهیم را خطاب كرده، گفت: «ای پدر من!» گفت: «ای پسر من لبیك؟» گفت: «اینك آتش و هیزم، لكن برۀ قربانی كجاست؟» 8 ابراهیم گفت: «ای پسر من، خدا برۀ قربانی را برای خود مهیا خواهد ساخت.» و هر دو با هم رفتند. 9 چون بدان مكانی كه خدا بدو فرموده بود، رسیدند، ابراهیم در آنجا مذبح را بنا نمود، و هیزم را بر هم نهاد، و پسر خود، اسحاق را بسته، بالای هیزم، بر مذبح گذاشت. 10 و ابراهیم، دست خود را دراز كرده، كارد را گرفت تا پسر خویش را ذبح نماید. 11 در حال، فرشتۀ خداوند از آسمان وی را ندا درداد و گفت: «ای ابراهیم! ای ابراهیم!» عرض كرد: «لبیك.» 12 گفت: «دست خود را بر پسر دراز مكن، و بدو هیچ مكن، زیرا كه الا´ن دانستم كه تو از خدا میترسی، چونكه پسر یگانۀ خود را از من دریغ نداشتی.» 13 آنگاه، ابراهیم، چشمان خود را بلند كرده، دید كه اینك قوچی، در عقب وی، در بیشهای، به شاخهایش گرفتار شده. پس ابراهیم رفت و قوچ را گرفته، آن را در عوض پسر خود، برای قربانی سوختنی گذرانید. 14 و ابراهیم آن موضع را «یهوه یری» نامید، چنانكه تا امروز گفته میشود: «در كوه، یهوه، دیده خواهد شد. » 15 بار دیگر فرشتۀ خداوند ، به ابراهیم از آسمان ندا در داد 16 و گفت: « خداوند میگوید: به ذات خود قسم میخورم، چونكه این كار راكردی و پسر یگانۀ خود را دریغ نداشتی، 17 هر آینه تو را بركت دهم، و ذریت تو را كثیر سازم، مانند ستارگان آسمان، و مثل ریگهایی كه بر كنارۀ دریاست. و ذریت تو دروازههای دشمنان خود را متصرف خواهند شد. 18 و از ذریت تو، جمیع امتهای زمین بركت خواهند یافت، چونكه قول مرا شنیدی.»س ابراهیم نزد نوكران خود برگشت. و ایشان برخاسته، به بِئَرشَبَع با هم آمدند، و ابراهیم در بئرشبع ساكن شد. 20 و واقع شد بعد از این امور، كه به ابراهیم خبر داده، گفتند: «اینك مِلْكَه نیز برای برادرت ناحور، پسران زاییده است. 21 یعنی نخستزادۀ او عوص، و برادرش بوز و قَمُوئیل، پدر اَرام، 22 و كاسَد و حَزُو و فِلداش و یدلاف و بَتُوئیل.» |
نشانه ابراهیم (قسمت 2) – قرآن | نشانه ابراهیم (قسمت 2) – تورات |
سوره 37: 83-84،99-101 (صافات) 83. به راستی ابراهیم در میان کسانی بود که راه او را دنبال کردند. 84. ببین! او با قلبی سالم به پروردگارش نزدیک شد … 99. گفت: “من نزد پروردگارم خواهم رفت! او مطمئناً مرا راهنمایی خواهد کرد!” 100. “پروردگارا! به من یک پسر صالح عطا کن!” 101. بنابراین ما به او مژده پسری را دادیم که آماده رنج و تحمل است. |
پیدایش 15: 1-6 بعد از این وقایع، كلام خداوند در رؤیا، به ابرام رسیده، گفت: «ای ابرام مترس، من سپر تو هستم، و اجر بسیار عظیم تو. » |
نشانه ابراهیم – قرآن | نشانه ابراهیم – تورات (پیدایش 12: 1-7 |
سوره 3:84 (آل عمرام) “ما به خدا و آنچه به ما نازل شده و ابراهیم ، اسماعیل ، اسحاق ، یعقوب و قبایل و کتابهایی که به موسی داده شده ایم ایمان داریم. ، عیسی و انبیا from از پروردگارشان: ما میان آنها هیچ تفاوتی قائل نیستیم و در برابر خدا اراده خود را تعظیم می کنیم (در اسلام).
سوره 4:54 (زنان)یا آیا آنها بشریت را به خاطر آنچه خدا از فضل خود به آنها داده است غبطه می خورند؟ اما ما قبلاً به قوم ابراهیم کتاب و حکمت بخشیده بودیم و پادشاهی بزرگی را به آنها اعطا کردیم . |
و خداوند به ابرام گفت: «از ولایتخود، و از مولد خویش و از خانۀ پدر خود بسوی زمینی كه به تو نشان دهم بیرون شو، |
نشانه آدم – قرآن |
نشانه آدم – تورات |
(الأعراف) سوره7: 19-26(الله فرمود) “ای آدم! شما و همسرتان در باغ ساکن هستید و از چیزهای خوب آن هر طور که می خواهید لذت می برید: اما به این درخت نزدیک نشوید وگرنه به آسیب و تخلف برخورد خواهید کرد “ سپس شیطان شروع کرد به پیشنهاد دادن به آنها ، و آشکارا تمام شرمساری خود را که از نظر آنها پنهان مانده بود ، در برابر ذهن آنها قرار داد. او گفت ، “پروردگارت فقط این درخت را از تو منع کرده است ، مبادا فرشته شوی یا موجوداتی برای همیشه زنده می شوی. و به هر دو قسم یاد کرد که مشاور صادقانه آنهاست. بنابراین با فریب سقوط آنها را به وجود آورد: وقتی طعم درخت را چشیدند ، شرمساری آنها برایشان آشکار شد و آنها شروع به دوختن برگهای باغ روی بدن خود کردند. و پروردگارشان آنها را صدا زد: “آیا من آن درخت را از تو منع نکردم و به تو نگفتم که شیطان برای تو دشمن مطرود است؟” آنها گفتند: “پروردگارا! ما به نفس خود ستم کرده ایم: اگر ما را نبخشید و به ما رحمت نکنید مطمئناً از دست خواهیم رفت
الله فرمود: “با دشمنی بین خود ، شما را زمین گیر کنید. روی زمین محل زندگی و معیشت شما خواهد بود – برای مدتی “ الله فرمود. “در آن (زمین) زندگی خواهید کرد و در آن خواهید مرد ، اما سرانجام از آن خارج خواهید شد. ای فرزندان آدم! ما لباسهایی به شما ارزانی داشته ایم که شرم شما را بپوشانند و همچنین برای شما زینت کنند. اما لباس درستکاری – این بهترین است. اینها از نشانه های خداست تا پند و اندرز بگیرند
(تا ها) سوره 20: 121-123در نتیجه ، هر دو از درخت خوردند ، و بنابراین برهنگی آنها برای آنها ظاهر شد: آنها شروع به دوختن با هم ، برای پوشش خود ، برگهای باغ را انجام دادند: بدین ترتیب آدم از پروردگار خود سرپیچی كرد ، و اجازه داد خود را اغوا كند. اما پروردگارش او را (به فضل خود) برگزید: به او رو کرد ، و به او هدایت داد. او گفت: “هر دو نفر خود را پایین بیاورید ، همه از باغ ، با دشمنی با یکدیگر. اما اگر مطابق اطمینان ، هدایتی از جانب من به شما برسد ، هرکس از راهنمای من پیروی کند ، خود را از دست نخواهد داد.” راه ، و نه در بدبختی قرار می گیرند. |
پیدایش 2: 15-17 پس خداوند خدا آدم را گرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا كار آن را بكند و آن را محافظت نماید. پیدایش 3: 1-23 و مار از همۀ حیوانات صحرا كه خداوند خدا ساخته بود، هُشیارتر بود. و به زن گفت: «آیا خدا حقیقتاً گفته است كه از همۀ درختان باغ نخورید؟» |
سوره 5: 28-31 (مائده) |
پیدایش 4: 1-12 |
گر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمیگشایم، چون از پروردگار جهانیان میترسم!
من میخواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردی (و بار هر دو گناه را به دوش کشی)؛ و از دوزخیان گردی. و همین است سزای ستمکاران! نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ (سرانجام) او را کشت؛ و از زیانکاران شد. سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) میکرد؛ تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوایی، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد |
و آدم، زن خود حوا را بشناخت و او حامله شده، قائن را زایید و گفت: «مردی از یهوه حاصل نمودم.» |
و خداوند موسی و هارون را در زمین مصر مخاطب ساخته، گفت:
2 «این ماه برای شما سر ماهها باشد، این اول از ماههای سال برای شماست.
3 تمامی جماعت اسرائیل را خطاب كرده، گویید كه در دهم این ماه هر یكی از ایشان برهای به حسب خانههای پدران خود بگیرند، یعنی برای هر خانه یك بره.
4 و اگر اهلخانه برای بره كم باشند، آنگاه او و همسایهاش كه مجاور خانۀ او باشد آن را به حسب شمارۀ نفوس بگیرند، یعنی هر كس موافق خوراكش بره را حساب كند.
5 برۀ شما بیعیب، نرینۀ یكساله باشد، از گوسفندان یا از بزها آن را بگیرید.
6 و آن را تا چهاردهم این ماه نگاه دارید، و تمامی انجمن جماعت بنیاسرائیل آن را در عصر ذبح كنند
7 و از خون آن بگیرند، و آن را بر هر دو قایمه، و سردر خانه كه در آن، آن را میخورند، بپاشند.
8 و گوشتش را در آن شب بخورند. به آتش بریان كرده، با نان فطیر و سبزیهای تلخ آن را بخورند.
9 و از آن هیچ خام نخورید، و نه پخته با آب، بلكه به آتش بریان شده، كلهاش و پاچههایش و اندرونش را.
10 و چیزی از آن تا صبح نگاه مدارید. و آنچه تا صبح مانده باشد، به آتش بسوزانید.
11 و آن را بدین طور بخورید: كمر شما بسته، و نعلین بر پایهای شما، و عصا در دست شما، و آن را به تعجیل بخورید، چونكه فِصَح خداوند است.
12 « و در آن شب از زمین مصر عبور خواهم كرد، و همۀ نخستزادگان زمین مصر را از انسان و بهایم خواهم زد، و بر تمامی خدایان مصر داوری خواهم كرد. من یهوه هستم.
13 و آن خون، علامتی برای شما خواهد بود، بر خانههایی كه در آنها میباشید. و چون خون را ببینم، از شما خواهم گذشت و هنگامی كه زمین مصر را میزنم، آن بلا برای هلاك شما بر شما نخواهد آمد.
14 و آن روز، شما را برای یادگاری خواهد بود، و در آن، عیدی برای خداوند نگاه دارید، و آن را به قانون ابدی، نسلاً بعد نسل عید نگاه دارید.
15 هفت روز نان فطیر خورید، در روز اول خمیرمایه را از خانههای خود بیرون كنید، زیرا هر كه از روز نخستین تا روز هفتمین چیزی خمیر شده بخورد، آن شخص از اسرائیل منقطع گردد.
16 و در روز اول، محفل مقدس، و در روز هفتم، محفل مقدس برای شما خواهد بود. در آنها هیچ كار كرده نشود جز آنچه هر كس باید بخورد؛ آن فقط در میان شما كرده شود.
17 پس عید فطیر را نگاه دارید، زیرا كه در همان روز لشكرهای شما را از زمین مصر بیرون آوردم. بنابراین، این روز را در نسلهای خود به فریضۀ ابدی نگاه دارید.
18 در ماه اول در روز چهاردهم ماه، در شام، نان فطیر بخورید، تا شام بیست و یكم ماه.
19 هفت روز خمیرمایه در خانههای شما یافت نشود، زیرا هر كه چیزی خمیر شده بخورد، آن شخص از جماعت اسرائیل منقطع گردد، خواه غریب باشد خواه بومی آن زمین.
20 هیچ چیز خمیر شده مخورید، در همۀ مساكن خود فطیر بخورید.»
21 پس موسی جمیع مشایخ اسرائیل را خوانده، بدیشان گفت: «بروید و برهای برای خود موافق خاندانهای خویش بگیرید، و فِصَح را ذبح نمایید.
22 و دستهای از زوفا گرفته، در خونی كه در طشت است فروبرید، و بر سر در و دو قایمۀ آن، از خونی كه در طشت است بزنید، و كسی از شما از در خانۀ خود تا صبح بیرون نرود.
23 زیرا خداوند عبور خواهد كرد تا مصریان را بزند و چون خون را بر سردر و دو قایمهاش بیند، همانا خداوند از در گذرد و نگذارد كه هلاك كننده به خانههای شما درآید تا شما را بزند.
24 و این امررا برای خود و پسران خود به فریضۀ ابدی نگاه دارید.
25 و هنگامی كه داخل زمینی شدید كه خداوند حسب قول خود، آن را به شما خواهد داد. آنگاه این عبادت را مَرعی دارید.
26 و چون پسران شما به شما گویند كه این عبادت شما چیست،
27 گویید این قربانی فِصَح خداوند است، كه از خانههای بنیاسرائیل در مصر عبور كرد، وقتی كه مصریان را زد و خانههای ما را خلاصی داد.» پس قوم به روی درافتاده، سجده كردند.
28 پس بنیاسرائیل رفته، آن را كردند، چنانكه خداوند به موسی و هارون امر فرموده بود، همچنان كردند.
29 و واقع شد كه در نصف شب، خداوند همۀ نخستزادگان زمین مصر را، از نخستزادۀ فرعون كه بر تخت نشسته بود تا نخستزادۀ اسیری كه در زندان بود، و همۀ نخست زادههای بهایم را زد.
30 و در آن شب فرعون و همۀ بندگانش و جمیع مصریان برخاستند و نعرۀ عظیمی در مصر برپا شد، زیرا خانهای نبود كه در آن مِیتی نباشد.
31 و موسی و هارون را در شب طلبیده، گفت: «برخیزید! و از میان قوم من بیرون شوید، هم شما و جمیع بنیاسرائیل! و رفته، خداوند را عبادت نمایید، چنانكه گفتید.
32 گلهها و رمههای خود را نیز چنانكه گفتید، برداشته، بروید و مرا نیز بركت دهید.»
33 و مصریان نیز بر قوم اِلحاح نمودند تا ایشان را بزودی از زمین روانه كنند، زیرا گفتند ما همه مردهایم.
34 و قوم، آرد سرشتۀ خود را پیشاز آنكه خمیر شود برداشتند، و تَغارهای خویش را در رختها بر دوش خود بستند.
35 و بنیاسرائیل به قول موسی عمل كرده، از مصریان آلات نقره و آلات طلا و رختها خواستند.
36 و خداوند قوم را در نظر مصریان مُكَرّم ساخت، كه هرآنچه خواستند بدیشان دادند. پس مصریان را غارت كردند.
37 و بنیاسرائیل از رعمسیس به سكوت كوچ كردند، قریبِ ششصدهزار مرد پیاده، سوای اطفال.
38 و گروهی مختلفۀ بسیار نیز همراه ایشان بیرون رفتند، و گلهها و رمهها و مواشی بسیار سنگین.
39 و از آرد سرشته، كه از مصر بیرون آورده بودند، قرصهای فطیر پختند، زیرا خمیر نشده بود، چونكه از مصر رانده شده بودند، و نتوانستند درنگ كنند، و زاد سفر نیز برای خود مهیا نكرده بودند.
40 و توقف بنیاسرائیل كه در مصر كرده بودند، چهارصد و سی سال بود.
41 و بعد از انقضای چهار صد و سی سال در همان روز به وقوع پیوست كه جمیع لشكرهای خدا از زمین مصر بیرون رفتند.
42 این است شبی كه برای خداوند باید نگاه داشت، چون ایشان را از زمین مصر بیرون آورد. این همان شب خداوند است كه بر جمیع بنیاسرائیل نسلاً بعد نسل واجب است كه آن را نگاه دارند.
و اگر آواز یهُوَه خدای خود را به دقت بشنوی تا هوشیار شده، تمامی اوامر او را كه من امروز به تو امر میفرمایم بجا آوری، آنگاه یهُوَه خدایت تو را بر جمیع امتهای جهان بلند خواهد گردانید.
2 و تمامی این بركتها به تو خواهد رسید و تو را خواهد دریافت، اگر آواز یهُوَه خدای خود را بشنوی.
3 در شهر، مبارك و در صحرا، مبارك خواهی بود.
4 میوۀ بطن تو و میوۀ زمین تو و میوۀ بهایمت و بچههای گاو و برههای گلۀ تو مبارك خواهند بود.
5 سبد و ظرفخمیر تو مبارك خواهد بود.
6 وقت درآمدنت مبارك، و وقت بیـرون رفتنت مبـارك خواهـی بود.
7 « و خداوند دشمنانت را كه با تو مقاومت نمایند، از حضور تو منهزم خواهد ساخت؛ از یك راه بر تو خواهند آمد، و از هفت راه پیش تو خواهند گریخت.
8 خداوند در انبارهای تو و به هر چه دست خود را به آن دراز میكنی بر تو بركت خواهد فرمود، و تو را در زمینی كه یهُوَه خدایت به تو میدهد، مبارك خواهد ساخت.
9 و اگر اوامر یهُوَه خدای خود را نگاهداری، و در طریقهای او سلوك نمایی، خداوند تو را برای خود قوم مقدس خواهد گردانید، چنانكه برای تـو قَسَم خورده است.
10 و جمیع امتهای زمیـن خواهنـد دیـد كه نـام خداوند بر تـو خوانـده شـده است، و از تو خواهند ترسید.
11 و خداوند تـو را در میـوۀ بطنت و ثمـرۀ بهایمـت و محصـول زمینت، در زمینی كه خداوند برای پدرانت قسم خورد كه به تو بدهد، به نیكویی خواهد افزود.
12 و خداوند خزینۀ نیكوی خود، یعنی آسمان را برای تو خواهد گشود، تا بارانِ زمیـن تـو را در موسمش ببارانـد، و تـو را در جمیع اعمال دستت مبارك سازد؛ و به امتهای بسیار قرض خواهی داد، و تو قرض نخواهی گرفت.
13 و خداوند تو را سر خواهد ساخت نه دم، و بلند خواهی بود فقط نه پست، اگر اوامر یهُوَه خدای خود را كه من امروز به تو امر میفرمایم بشنوی، و آنها را نگاه داشته، بجا آوری.
14 و از همۀ سخنانی كه من امروز به تو امر میكنم به طرف راست یا چپ میل نكنی، تا خدایان غیر را پیروی نموده، آنهـا را عبادت كنـی.
15 « و اما اگر آواز یهُوَه خدای خود را نشنوی تا هوشیار شده، همۀ اوامر و فرایض او را كه من امروز به تو امر میفرمایم بجا آوری، آنگاه جمیع این لعنتها به تو خواهد رسید، و تو را خواهد دریافت.
16 در شهر ملعون، و در صحرا ملعون خواهی بود.
17 سبد و ظرف خمیر تو ملعون خواهد بود.
18 میوۀ بطن تو و میوۀ زمین تو و بچههای گاو و برههای گلۀ تو ملعون خواهد بود.
19 وقت درآمدنت ملعون، و وقت بیرون رفتنت ملعون خواهی بود.
20 و به هر چه دست خود را برای عمل نمودن دراز میكنی، خداوند بر تو لعنت و اضطراب و سرزنش خواهد فرستاد تا به زودی هلاك و نابود شوی، به سبب بدی كارهایت كه به آنها مرا ترك كردهای.
21 خداوند وبا را بر تو مُلْصَق خواهد ساخت، تا تو را از زمینی كه برای تصرفش به آن داخل میشوی، هلاك سازد.
22 و خداوند تو را با سل و تب و التهاب و حرارت و شمشیر و باد سموم و یرقان خواهد زد، و تو را تعاقب خواهند نمود تا هلاك شوی.
23 و فلك تو كه بالای سر تو است مس خواهد شد، و زمینی كه زیر تو است آهن.
24 و خداوند باران زمینت را گرد و غبار خواهد ساخت، كه از آسمان بر تو نازل شود تا هلاك شوی.
25 « و خداوند تو را پیش روی دشمنانت منهزم خواهد ساخت. از یك راه بر ایشان بیرون خواهی رفت، و از هفت راه از حضور ایشان خواهی گریخت، و در تمامی ممالك جهان به تلاطم خواهی افتاد.
26 و بدن شما برای همۀ پرندگان هوا و بهایم زمین خوراك خواهد بود، و هیچكس آنها را دور نخواهد كرد.
27 خداوند تورا به دُنبل مصر و خُراج و جَرَب و خارشی كه تو از آن شفا نتوانی یافت، مبتلا خواهد ساخت.
28 خداوند تو را به دیوانگی و نابینایی و پریشانی دل مبتلا خواهد ساخت.
29 و در وقت ظهر مثل كوری كه در تاریكی لمس نماید كورانه راه خواهی رفت، و در راههای خود كامیاب نخواهی شد، بلكه در تمامی روزهایت مظلوم و غارتشده خواهی بود، و نجاتدهندهای نخواهد بود.
30 زنی را نامزد خواهی كرد و دیگری با او خواهد خوابید. خانهای بنا خواهی كرد و در آن ساكن نخواهی شد. تاكستانی غرس خواهی نمود و میوهاش را نخواهی خورد.
31 گاوت در نظرت كشته شود و از آن نخواهی خورد. الاغت پیش روی تو به غارت برده شود و باز به دست تو نخواهد آمد. گوسفند تو به دشمنت داده میشود و برای تو رهانندهای نخواهد بود.
32 پسران و دخترانت به امت دیگر داده میشوند، و چشمانت نگریسته از آرزوی ایشان تمامی روز كاهیده خواهد شد، و در دست تو هیچ قوهای نخواهد بود.
33 میوۀ زمینت و مشقت تو را امتی كه نشناختهای، خواهند خورد، و همیشه فقط مظلوم و كوفتهشده خواهی بود.
34 به حدی كه از چیزهایی كه چشمت میبیند، دیوانه خواهی شد.
35 خداوند زانوها و ساقها و از كف پا تا فرق سر تو را به دنبل بد كه از آن شفا نتوانی یافت، مبتلا خواهد ساخت.
36 خداوند تو را و پادشاهی را كه بر خود نصب مینمایی، بسوی امتی كه تو و پدرانت نشناختهاید، خواهد برد، و در آنجا خدایان غیر را از چوب و سنگ عبادت خواهی كرد.
37 و در میان تمامی امتهایی كه خداوند شما را به آنجا خواهد برد، عبرت و مثل و سُخریه خواهی شد.
38 « تخم بسیار به مزرعه خواهی برد، و اندكی جمع خواهی كرد چونكه ملخ آن را خواهد خورد.
39 تاكستانها غرس نموده، خدمت آنها را خواهی كرد، اما شراب را نخواهی نوشید و انگور را نخواهی چید، زیرا كرم آن را خواهد خورد.
40 تو را در تمامی حدودت درختان زیتون خواهد بود، لكن خویشتن را به زیت تدهین نخواهی كرد، زیرا زیتون تو نارس ریخته خواهد شد.
41 پسران و دختران خواهی آورد، لیكن از آنِ تو نخواهند بود، چونكه به اسیری خواهند رفت.
42 تمامی درختانت و محصول زمینت را ملخ به تصرف خواهد آورد.
43 غریبی كه در میان تو است بر تو به نهایت رفیع و برافراشته خواهد شد، و تو به نهایت پست و متنزّل خواهی گردید.
44 او به تو قرض خواهد داد و تو به او قرض نخواهی داد؛ او سر خواهد بود و تو دم خواهی بود.
45 « و جمیع این لعنتها به تو خواهد رسید، و تو را تعاقب نموده، خواهد دریافت تا هلاك شوی، از این جهت كه قول یهُوَه خدایت را گوش ندادی تا اوامر و فرایضی را كه به تو امر فرموده بود، نگاه داری.
46 و تو را و ذریت تو را تا به ابد آیت و شگفت خواهد بود.
47 « از این جهت كه یهُوَه خدای خود را به شادمانی و خوشی دل برای فراوانی همه چیز عبادت ننمودی.
48 پس دشمنانت را كه خداوند بر تو خواهد فرستاد در گرسنگی و تشنگی و برهنگی و احتیاج همه چیز خدمت خواهی نمود، و یوغ آهنین بر گردنت خواهد گذاشت تا تو را هلاك سازد.
49 و خداوند از دور، یعنی از اقصای زمین، امتی را كه مثل عقاب میپرد بر تو خواهد آورد، امتی كه زبانش را نخواهی فهمید.
50 امتی مهیب صورت كه طرف پیران را نگاه ندارد و بر جوانان ترحم ننماید.
51 و نتایج بهایم و محصول زمینت را بخورد تا هلاك شوی. و برای تو نیز غله و شیره و روغن و بچههای گاو و برههای گوسفند را باقی نگذارد تا تو را هلاك سازد.
52 و تو را در تمامی دروازههایت محاصره كند تا دیوارههای بلند و حصین كه بر آنها توكل داری، در تمامی زمینت منهدم شود؛ و تو را در تمامی دروازههایت، در تمامی زمینی كه یهُوَه خدایت به تو میدهد، محاصره خواهد نمود.
53 و میوۀ بطن خود، یعنی گوشت پسران و دخترانت را كه یهُوَه خدایت به تو میدهد در محاصره و تنگی كه دشمنانت تو را به آن زبون خواهند ساخت، خواهی خورد.
54 مردی كه در میان شما نرم و بسیار متنعم است، چشمش بر برادر خود و زن همآغوش خویش و بقیۀ فرزندانش كه باقی میمانند بد خواهد بود.
55 به حدی كه به احدی از ایشان از گوشت پسران خود كه میخورد نخواهد داد زیرا كه در محاصره و تنگی كه دشمنانت تو را در تمامی دروازههایت به آن زبون سازند، چیزی برای او باقی نخواهد ماند.
56 و زنی كه در میان شما نازك و متنعم است كه به سبب تنعم و نازكی خود جرأت نمیكرد كه كف پای خود را به زمین بگذارد، چشم او بر شوهر همآغوش خود و پسر و دخترخویش بد خواهد بود.
57 و بر مَشیمِهای كه از میان پایهای او درآید و بر اولادی كه بزاید زیرا كه آنها را به سبب احتیاج همه چیز در محاصره و تنگی كه دشمنانت در دروازههایت به آن تو را زبون سازند، به پنهانی خواهد خورد.»
58 اگر به عمل نمودن تمامی كلمات این شریعت كه در این كتاب مكتوب است، هوشیار نشوی و از این نام مجید و مهیب، یعنی یهُوَه، خدایت، نترسی،
59 آنگاه خداوند بلایای تو و بلایای اولاد تو را عجیب خواهد ساخت، یعنی بلایای عظیم و مزمن و مرضهای سخت و مزمن.
60 و تمامی بیماریهای مصر را كه از آنها میترسیدی بر تو باز خواهد آورد و به تو خواهد چسبید.
61 و نیز همۀ مرضها و همۀ بلایایی كه در طومار این شریعت مكتوب نیست، آنها را خداوند بر تو مستولی خواهد گردانید تا هلاك شوی.
62 و گروه قلیل خواهید ماند، برعكس آن كه مثل ستارگان آسمان كثیر بودید، زیرا كه آواز یهُوَه خدای خود را نشنیدید.
63 و واقع میشود چنانكه خداوند بر شما شادی نمود تا به شما احسان كرده، شما را بیفزاید همچنین خداوند بر شما شادی خواهد نمود تا شما را هلاك و نابود گرداند، و ریشه شما از زمینی كه برای تصرفش در آن داخل میشوید كنده خواهد شد.
64 و خداوند تو را در میان جمیع امتها از كران زمین تا كران دیگرش پراكنده سازد و در آنجا خدایان غیر را از چوب و سنگ كه تو و پدرانت نشناختهاید، عبادت خواهی كرد.
65 و در میان این امتها استراحت نخواهی یافت و برای كف پایت آرامی نخواهد بود، و در آنجا یهُوَه تو را دل لرزان و كاهیدگی چشم و پژمردگی جان خواهد داد.
66 و جان تو پیش رویت معلق خواهد بود، و شب و روز ترسناك شده، به جان خود اطمینان نخواهی داشت.
67 بامدادان خواهی گفت: كاش كه شام میبود، و شامگاهان خواهی گفت: كاشكه صبح میبود، به سبب ترس دلت كه به آن خواهی ترسید، و به سبب رؤیت چشمت كه خواهی دید.
68 و خداوند تو را در كشتیها از راهی كه به تو گفتم آن را دیگر نخواهی دید به مصر باز خواهد آورد، و خود را در آنجا به دشمنان خویش برای غلامی و كنیزی خواهید فروخت و مشتری نخواهد بود.»این است كلمات عهدی كه خداوند در زمین موآب به موسی امر فرمود كه با بنیاسرائیل ببندد، سوای آن عهد كه با ایشان در حوریب بسته بود.
2 و موسی تمامی اسرائیل را خطاب كرده، به ایشان گفت: «هر آنچه خداوند در زمین مصر با فرعون و جمیع بندگانش و تمامی زمینش عمل نمود، شما دیدهاید.
3 تجربههای عظیم كه چشمان تو دید و آیات و آن معجزات عظیم.
4 اما خداوند دلی را كه بدانید و چشمانی را كه ببینید و گوشهایی را كه بشنوید تا امروز به شما نداده است.
5 و شما را چهل سال در بیابان رهبری نمودم كه لباس شما مندرس نگردید، و كفشها در پای شما پاره نشد.
6 نان نخورده و شراب و مسكرت ننوشیدهاید، تا بدانید كه من یهُوَه خدای شما هستم.
7 و چون به اینجا رسیدید، سیحون، ملك حشبون، و عوج، ملك باشان، به مقابلۀ شما برای جنگ بیرون آمدند و آنها را مغلوب ساختیم.
8 و زمین ایشان را گرفته، به رؤبینیان و جادیان و نصف سبط منسی به ملكیت دادیم.
9 پس كلمات این عهد را نگاه داشته، بجا آورید تادر هر چه كنید كامیاب شوید.
10 « امروز جمیع شما به حضور یهُوَه، خدای خود حاضرید، یعنی رؤسای شما و اسباط شما و مشایخ شما و سروران شما و جمیع مردان اسرائیل،
11 و اطفال و زنان شما و غریبی كه در میان اردوی شماست از هیزمشكنان تا آبكشان شما،
12 تا در عهد یهُوَه خدایت و سوگند او كه یهُوَه خدایت امروز با تو استوار میسازد، داخل شوی.
13 تا تو را امروز برای خود قومی برقرار دارد، و او خدای تو باشد چنانكه به تو گفته است، و چنانكه برای پدرانت، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورده است.
14 و من این عهد و این قسم را با شما تنها استوار نمینمایم،
15 بلكه با آنانی كه امروز با ما به حضور یهُوَه خدای ما در اینجا حاضرند، و هم با آنانی كه امروز در اینجا با ما حاضر نیستند.
16 زیرا شما میدانید كه چگونه در زمین مصر سكونت داشتیم، و چگونه از میان امتهایی كه عبور نمودید، گذشتیم.
17 و رجاسات و بتهای ایشان را از چوب و سنگ و نقره و طلا كه در میان ایشان بود، دیدید.
18 تا در میان شما مرد یا زن یا قبیله یا سبطی نباشد كه دلش امروز از یهُوَه خدای ما منحرف گشته، برود و خدایان این طوایف را عبادت نماید، مبادا در میان شما ریشهای باشد كه حنظل و افسنتین بار آورد.
19 « و مبادا چون سخنان این لعنت را بشنود در دلش خویشتن را بركت داده، گوید: هر چند در سختی دل خود سلوك مینمایم تا سیراب و تشنه را با هم هلاك سازم، مرا سلامتی خواهد بود.
20 خداوند او را نخواهد آمرزید، بلكه در آنوقت خشم و غیرت خداوند بر آن شخص دودافشان خواهد شد، و تمامی لعنتی كه در این كتاب مكتوب است، بر آن كس نازل خواهد شد، و خداوند نام او را از زیر آسمان محو خواهد ساخت.
21 و خداوند او را از جمیع اسباط اسرائیل برای بدی جدا خواهد ساخت، موافق جمیع لعنتهای عهدی كه در این طومار شریعت مكتوب است.
22 و طبقۀ آینده یعنی فرزندان شما كه بعد از شما خواهند برخاست، و غریبانی كه از زمین دور میآیند، خواهند گفت، هنگامی كه بلایای این زمین و بیماریهایی را كه خداوند به آن میرساند ببینند،
23 و تمامی زمین آن را كه كبریت و شوره و آتش شده، نه كاشته میشود و نه حاصل میروید و هیچ علف در آن نمو نمیكند و مثل انقلاب سدوم و عموره و اَدمَه و صبوئیم كه خداوند در غضب و خشم خود آنها را واژگون ساخت، گشته است؛
24 پس جمیع امتها خواهند گفت: چرا خداوند با این زمین چنین كرده است و شدت این خشم عظیم از چه سبب است؟
25 آنگاه خواهند گفت: از این جهت كه عهد یهُوَه خدای پدران خود را كه به وقت بیرون آوردن ایشان از زمین مصر با ایشان بسته بود، ترك كردند،
26 و رفته، خدایان غیر را عبادت نموده، به آنها سجده كردند، خدایانی را كه نشناخته بودند و قسمت ایشان نساخته بود.
27 پس خشم خداوند بر این زمین افروخته شده، تمامی لعنت را كه در این كتاب مكتوب است، بر آن آورد.
28 و خداوند ریشۀ ایشان را به غضب و خشم و غیض عظیم، از زمین ایشان كند و به زمین دیگر انداخت، چنانكه امروز شده است.
29 چیزهای مخفی از آن یهُوَهخدای ماست و اما چیزهای مكشوف تا به ابد از آن ما و فرزندان ما است، تا جمیع كلمات این شریعت را به عمل آوریم.و چون جمیع این چیزها، یعنی بركت و لعنتی كه پیش روی تو گذاشتم بر تو عارض شود، و آنها را در میان جمیع امتهایی كه یهُوَه، خدایت، تو را به آنجا خواهد راند، بیاد آوری،
2 و تو با فرزندانت با تمامی دل و تمامی جان خود به سوی یهُوَه خدایت بازگشت نموده، قول او را موافق هر آنچه كه من امروز به تو امر میفرمایم، اطاعت نمایی،
3 آنگاه یهُوَه خدایت اسیری تو را برگردانیده، بر تو ترحم خواهد كرد، و رجوع كرده، تو را از میان جمیع امتهایی كه یهُوَه، خدایت، تو را به آنجا پراكنده كرده است، جمع خواهد نمود.
4 اگر آوارگی تو تا كران آسمان بشود، یهُوَه، خدایت، تو را از آنجا جمع خواهد كرد و تو را از آنجا خواهد آورد.
5 و یهُوَه، خدایت، تو را به زمینی كه پدرانت مالك آن بودند خواهد آورد، و مالك آن خواهی شد، و بر تو احسان نموده، تو را بیشتر از پدرانت خواهد افزود.
6 « و یهُوَه خدایت دل تو و دل ذریت تو را مختون خواهد ساخت تا یهُوَه خدایت را به تمامی دل و تمامی جان خود دوست داشته، زنده بمانی.
7 و یهُوَه خدایت جمیع این لعنتها را بر دشمنان و بر خصمانت كه تو را آزردند، نازل خواهد گردانید.
8 و تو بازگشت نموده، قول خداوند را اطاعت خواهی كرد، و جمیع اوامر اورا كه من امروز به تو امر میفرمایم، بجا خواهی آورد.
9 و یهُوَه، خدایت، تو را در تمامی اعمال دستت و در میوۀ بطنت و نتایج بهایمت و محصول زمینت به نیكویی خواهد افزود، زیرا خداوند بار دیگر بر تو برای نیكویی شادی خواهد كرد، چنانكه بر پدران تو شادی نمود،
10 اگر آواز یهُوَه خدای خود را اطاعت نموده، اوامر و فرایض او را كه در طومار این شریعت مكتوب است، نگاه داری، و به سوی یهُوَه، خدای خود، با تمامی دل و تمامی جان بازگشت نمایی.
11 « زیرا این حكمی كه من امروز به تو امر میفرمایم، برای تو مشكل نیست و از تو دور نیست.
12 نه در آسمان است تا بگویی كیست كه به آسمان برای ما صعود كرده، آن را نزد ما بیاورد و آن را به ما بشنواند تا به عمل آوریم؛
13 و نه آن طرف دریا كه بگویی كیست كه برای ما به آنطرف دریا عبور كرده، آن را نزد ما بیاورد و به ما بشنواند تا به عمل آوریم.
14 بلكه این كلام، بسیار نزدیك توست و در دهان و دل توست تا آن را بجا آوری.
15 « ببین امروز حیات و نیكویی و موت و بدی را پیش روی تو گذاشتم.
16 چونكه من امروز تو را امر میفرمایم كه یهُوَه خدای خود را دوست بداری و در طریقهای او رفتار نمایی، و اوامر و فرایض و احكام او را نگاه داری تا زنده مانده، افزوده شوی، و تا یهُوَه، خدایت، تو را در زمینی كه برای تصرفش به آن داخل میشوی، بركت دهد.
17 لیكن اگر دل تو برگردد و اطاعت ننمایی و فریفته شده، خدایان غیر را سجده و عبادتنمایی،
18 پس امروز به شما اطلاع میدهم كه البته هلاك خواهید شد، و در زمینی كه از اردن عبور میكنید تا در آن داخل شده، تصرف نمایید، عمر طویل نخواهید داشت.
19 امروز آسمان و زمین را بر شما شاهد میآورم كه حیات و موت و بركت و لعنت را پیش روی تو گذاشتم؛ پس حیات را برگزین تا تو با ذریتت زنده بمانی.
20 و تا یهُوَه خدای خود را دوست بداری و آواز او را بشنوی و به او ملصق شوی، زیرا كه او حیات تو و درازی عمر توست تا در زمینی كه خداوند برای پدرانت، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورد كه آن را به ایشان بدهد، ساكن شوی.»و موسی رفته، این سخنان را به تمامی اسرائیل بیان كرد،
2 و به ایشان گفت: «من امروز صد و بیست ساله هستم و دیگر طاقت خروج و دخول ندارم، و خداوند به من گفته است كه از این اردن عبور نخواهی كرد.
3 یهُوَه خدای تو، خود به حضور تو عبور خواهد كرد، و او این امتها را از حضور تو هلاك خواهد ساخت، تا آنها را به تصرف آوری، و یوشع نیز پیش روی تو عبور خواهد نمود چنانكه خداوند گفته است.
4 و خداوند چنانكه به سیحون و عوج، دو پادشاه اموریان، كه هلاك ساخت و به زمین ایشان عمل نمود، به اینها نیز رفتار خواهد كرد.
5 پس چون خداوند ایشان را به دست شما تسلیم كند، شما با ایشان موافق تمامی حكمی كه به شما امر فرمودم، رفتار نمایید.
6 قوی و دلیر باشید و از ایشان ترسان و هراسان مباشید، زیرا یهُوَه،خدایت، خود با تو میرود و تو را وا نخواهد گذاشت و ترك نخواهد نمود.»
7 و موسی یوشع را خوانده، در نظـر تمامی اسرائیل به او گفت: «قوی و دلیر بـاش زیرا كه تو با این قوم به زمینـی كه خداوند برای پـدران ایشـان قسم خورد كه به ایشان بدهد داخل خواهی شد، و تو آن را برای ایشـان تقسیم خواهی نمود.
8 و خداوند خود پیش روی تو میرود. او با تو خواهد بود و تو را وانخواهد گذاشت و ترك نخواهد نمود. پس ترسان و هراسان مباش.»
9 و موسی این تورات را نوشته، آن را به بنیلاوی كَهَنه كه تابوت عهد خداوند را برمیداشتند و به جمیع مشایخ اسرائیل سپرد.
10 و موسی ایشان را امر فرموده، گفت: «كه در آخر هر هفت سال، در وقتِ معینِ سالِ انفكاك در عید خیمهها،
11 چون جمیع اسرائیل بیایند تا به حضور یهُوَه خدای تو در مكانی كه او برگزیند حاضر شوند، آنگاه این تورات را پیش جمیع اسرائیل در سمع ایشان بخوان.
12 قوم را از مردان و زنان و اطفال و غریبانی كه در دروازههای تو باشند جمع كن تا بشنوند، و تعلیم یافته، از یهُوَه خدای شما بترسند و به عمل نمودن جمیع سخنان این تورات هوشیار باشند.
13 و تا پسران ایشان كه ندانستهاند، بشنوند، و تعلیم یابند، تا مادامی كه شما بر زمینی كه برای تصرفش از اردن عبور میكنید زنده باشید، از یهُوَه خدای شما بترسند.»
14 و خداوند به موسی گفت: «اینك ایام مردن تو نزدیك است؛ یوشع را طلب نما و در خیمۀ اجتماع حاضر شوید تا او را وصیت نمایم.» پس موسی و یوشع رفته، در خیمۀ اجتماع حاضر شدند.
15 و خداوند در ستون ابر در خیمه ظاهر شد و ستون ابر، بر در خیمه ایستاد.
16 و خداوند به موسی گفت: «اینك با پدران خود میخوابی؛ و این قوم برخاسته، در پی خدایان بیگانۀ زمینی كه ایشان به آنجا در میان آنها میروند، زنا خواهند كرد و مرا ترك كرده، عهدی را كه با ایشان بستم، خواهند شكست.
17 و در آن روز، خشم من بر ایشان مشتعل شده، ایشان را ترك خواهم نمود، و روی خود را از ایشان پنهان كرده، تلف خواهند شد، و بدیها و تنگیهای بسیار به ایشان خواهد رسید، به حدی كه در آن روز خواهند گفت: آیا این بدیها به ما نرسید از این جهت كه خدای ما در میان ما نیست؟
18 و به سبب تمامی بدی كه كردهاند كه به سوی خدایان غیر برگشتهاند، من در آن روز البته روی خود را پنهان خواهم كرد.
19 پس الا´ن این سرود را برای خود بنویسید و تو آن را به بنیاسرائیل تعلیم داده، آن را در دهان ایشان بگذار تا این سرود برای من بر بنیاسرائیل شاهد باشد.
20 زیرا چون ایشان را به زمینی كه برای پدران ایشان قسم خورده بودم كه به شیر و شهد جاری است، درآورده باشم، و چون ایشان خورده، و سیر شده، و فربه گشته باشند، آنگاه ایشان به سوی خدایان غیر برگشته، آنها را عبادت خواهند نمود، و مرا اهانت كرده، عهد مرا خواهند شكست.
21 و چونبدیها و تنگیهای بسیار بر ایشان عارض شده باشد، آنگاه این سرود مثل شاهد پیش روی ایشان شهادت خواهد داد، زیرا كه از دهان ذریت ایشان فراموش نخواهد شد، زیرا خیالات ایشان را نیز كه امروز دارند میدانم، قبل از آن كه ایشان را به زمینی كه دربارۀ آن قسم خوردم، درآورم.»
22 پس موسی این سرود را در همان روز نوشته، به بنیاسرائیل تعلیم داد.
23 و یوشع بننون را وصیت نموده، گفت: «قوی و دلیر باش زیرا كه تو بنیاسرائیل را به زمینی كه برای ایشان قسم خوردم داخل خواهی ساخت، و من با تو خواهم بود.»
24 و واقع شد كه چون موسی نوشتن كلمات این تورات را در كتاب، تماماً به انجام رسانید،
25 موسی به لاویانی كه تابوت عهد خداوند را برمیداشتند وصیت كرده، گفت:
26 « این كتاب تورات را بگیرید و آن را در پهلوی تابوت عهد یهُوَه، خدای خود، بگذارید تا در آنجا برای شما شاهد باشد.
27 زیرا كه من تمرد و گردنكشی شما را میدانم. اینك امروز كه من هنوز با شما زنده هستم بر خداوند فتنه انگیختهاید، پس چند مرتبه زیاده بعد از وفات من.
28 جمیع مشایخ اسباط و سروران خود را نزد من جمع كنید تا این سخنان را در گوش ایشان بگویم، و آسمان و زمین را بر ایشان شاهد بگیرم.
29 زیرا میدانم كه بعد از وفات من، خویشتن را بالكلّ فاسد گردانیده، از طریقی كه به شما امر فرمودم خواهید برگشت، و در روزهای آخر بدی بر شما عارض خواهد شد، زیرا كه آنچه در نظر خداوند بد است خواهید كرد، و از اعمال دست خود، خشم خداوند را بههیجان خواهید آورد.»
30 پس موسی كلمات این سرود را در گوش تمامی جماعت اسرائیل تماماً گفت:تثنیه 28: 1 – 31:29