پرش به محتوا

سوره ی الشوری چنین می نویسد:

“اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند [بدان] مژده داده است. بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره ی خويشاوندان و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد] براى او در ثواب آن خواهيم افزود. قطعا خدا آمرزنده و قدرشناس است.”    

سوره ی الشوری، آیه ی 23

“و [درخواست] كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏ اند اجابت مى ‏كند و از فضل خويش به آنان زياده مى‏ دهد و[لى] براى كافران عذاب سختى خواهد بود.”                          

سوره ی الشوری، آیه ی 26

سوره ی القصص نیز چنین می نویسد:

” و اما كسى كه توبه كند و ايمان آورد و به كار شايسته پردازد، اميد كه از رستگاران باشد.”       

سوره ی القصص، آیه ی 67

اما اگر ما انسان های صالح و پارسایی نیستیم، اگر کارهای صالح و نیک انجام ندهیم، اگر خدا را آنطور که شایسته است، خدمت نکنیم، آن موقع چه اتفاقی خواهد افتاد؟  قانون و شریعت موسی مستلزم اطاعت کامل است و به کسانی که نافرمانی می کنند، مجازات وحشتناکی می دهد. سوره های الشوری و القصص این موضوع را تأیید می کنند.عیسی مسیح پیشنهادی را به کسانی که اعمال صالح و نیک که در این آیات به آن ها اشاره شده است را ندارند، ارائه می دهد. آیا شما کسی هستید که زندگی پر خطایی داشتید؟ اگر جوابتان مثبت است، ملاقات و گفت و گوی عیسی مسیح با کسی که در میان مردم به عنوان خائن شناخته شده بود، را در زیر بخوانید.

عیسی مسیح، دوستش الیعازر را زنده کرد. او با این کار رسالت و وظیفه ی خود را به انسان ها نشان داد. وظیفه ی او غلبه بر مرگ بود. او برای انجام مأموریت خود به اورشلیم می رود. در راه او از کنار شهر اریحا (امروزه این شهردر فلسطین قرار دارد) گذشت.  جمیعت زیادی به استقبال او آمدند؛ زیرا که از معجزات و تعالیم او خبر داشتند. مردی در‌ آنجا بود به نام زكی، كه سرپرست باجگیران و بسیار ثروتمند بود. تقریبا همه از او متنفر بودند. او مالیات بیشتری را از آنچه که رومیان می خواستند، از مردم جمع می کرد و از این راه ثروت زیادی برای خود جمع کرده بود. یهودیان از او متنفر بودند زیرا او با اینکه یهودی بود برای رومیان اشغالگر کار می کرد و قوم خود را نیز فریب می داد. همه او را به چشم یک خائن می دیدند.

http://https://youtu.be/bRbOBAVVO0o

زکی قد کوتاهی داشت و به همین خاطر نمی توانست عیسی مسیح را در میان آن جمیعت ببیند. هیچ کسی هم نمی خواست به او کمک کند. انجیل در مورد ملاقات او با عیسی چنین می گوید:

“عیسی وارد شهر اریحا شد و از میان شهر می‌ گذشت. مردی در‌ آنجا بود به نام زكی، كه سرپرست باجگیران و بسیار ثروتمند بود. او می‌‌خواست ببیند كه عیسی چه نوع شخصی است، امّا به علّت كوتاهی قد و ازدحام مردم نمی‌توانست او را ببیند. پس جلو دوید و از درخت چناری بالا رفت تا او را ببیند، چون قرار بود عیسی از آن راه بگذرد. وقتی عیسی به آن محل رسید به بالا نگاه كرد و فرمود: «ای زكی، زود باش پایین بیا، زیرا باید امروز در خانهٔ تو مهمان باشم.» او به سرعت پایین آمد و با خوشرویی عیسی را پذیرفت. وقتی مردم این را دیدند زمزمهٔ نارضایی از آنها برخاست. آنها می‌گفتند: «او مهمان یک خطاكار شده است.» زكی ایستاد و به عیسی خداوند گفت: «ای آقا، اكنون نصف دارایی خود را به فقرا می‌بخشم و مال هر کسی را كه به ناحق گرفته باشم چهار برابر به او بر می‌گردانم.» عیسی به او فرمود: «امروز رستگاری به این خانه روی آورده است، چون این مرد هم فرزند ابراهیم است. زیرا پسر انسان آمده است تا گمشده را پیدا كند و نجات دهد.»”    

انجیل لوقا، 10-1: 19

مردم از نحوه ی برخورد عیسی مسیح با زکی، راضی نبودند؛ او چگونه می توانست با یک خائن اینگونه خوب و صمیمی رفتار کند. زکی انسان خوبی نبود و اینرا همه می دانستند. با این حال زکی می دانست که انسان خطا کار و گناه کاری است. اکثر ما گناهان خود را پنهان می کنیم، آنها را می پوشانیم؛ انگار که هیچوقت خطایی از ما سر نزده است. اما زکی چنین نبود. او می دانست که اشتباهات زیادی انجام داده است. او اولین قدم را برای دیدن عیسی مسیح برداشت و عیسی چنان با او خوب رفتار کرد که همه متحیر شدند.

عیسی مسیح از زکی می خواست که توبه کند؛ او می خواست زکی روش زندگی اش را تغییر دهد و عیسی را به عنوان “مسیح” بپذیرد. وقتی که زکی سخنان عیسی را پذیرفت و آنها را انجام داد، دید عیسی مسیح اورا بخشیده و همانطور که عیسی گفته او که گم شده بود، حالا پیدا شده و “نجات” یافته است.

در مورد من و شما چطور؟ ممکن است ما به اندازه ی زکی کار های بدی انجام نداده ایم. اما حتی اگر ما به اندازه ی او بد نباشیم، بهر حال گناه و خطا کرده ایم و مانند آدم درصدد پنهان کردن آنها بوده ایم. ما نباید گناهان و اشتباهات کوچکمان را نادیده بگیریم. ما بیشتر اوقات درصدد پنهان کردن کار های بدمان با انجام اعمال خوبمان هستیم. تقریبا همه ی انسان ها اینگونه فکر و عمل می کنند. در آن زمان نیز، انسان ها فکر می کردند که عیسی مسیح نیز با آنها هم فکر است؛ بخاطر این طرز فکرشان، عیسی مسیح به خانه ی هیچکدام از آنها نرفت و در مورد نجات آنها سخنی به زبان نیاورد. بهتر است گناهان خود را در مقابل خداوند اعتراف كنیم و آنها را پنهان نكنیم. اگر به دنبال رحمت عیسی مسیح باشیم، خواهیم فهمید که به ما “بخششی” داده شده است که فراتر از درک ما است.

یک سوال: اعمال بد زکی، چگونه می بایست از بین می رفت؟ قبل از فرارسیدن روز داوری، او چگونه می بایست از بخشیده شدن خود، مطمئن می شد؟ بیایید به خواندن ادامه دهیم. عیسی مسیح  برای انجام مأموریتش، به راه خود به مقصد اورشلیم ادامه می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *